ستایش از آن خداوند است او را می‌ستاییم و از وی یاری می‌طلبیم و از آفات نفسانی و انحرافات عملی خویش بدو پناه می‌بریم و بر پیامبر خدا و یاران و نزدیکانش درود می‌فرستیم.
ما تا وقتی که راز وجود انسان را در نیافته باشیم نمی‌توانیم به راز عبادت پی ببریم، راستی این انسان و حقیقت وجود او چیست ؟
آیا او همین پیکر ایستاده و هیکل مجسم است آیا او همین مجموعه متشکل از دستگاهها و اندام‌ها، گوشت و استخوان و عصب است ؟ اگر انسان این باشد چقدر ناچیز و کوچک است.
آری انسان فقط همین هیکل محسوس نمی‌باشد بلکه روحی آسمانی دارد که در این پیکر زمینی مسکن گزیده، رازی از جهان بالا در پوشش از خاک.
حقیقت انسان چیزی غیر از این روح ربانی و جوهر معنوی که از سوی خدا به او داده شده نیست، چیزی که بوسیله آن تعقل و تفکر می‌کند. درک و احساس می‌نماید، روی زمین را توسط آن می‌گرداند و به ملکوت آسمان، آگاهی و نفوذ پیدا می‌کند و خداوند به خاطر آن فرشتگان را مأمور سجده برای آدم نموده نه به خاطر لجن خشکیده و گل مخلوط شده !
جسد همچون یک خانه است و روح ساکن آن –جسد مرکب است و روح سوار آن.
خلاصه اینکه انسان مرکب از روح خویش را زیر سلطه گرایش‌های بدنی خود قرار دهد از شکل انسان صاحب اختیار به حیوانی منفور بلکه به شیطانی ملعون مبدل می‌گردد. هنگامی که انسان ارزش نفس خود را دریابد و به راز خدایی آن پی ببرد و جنبه ی زمینی حاکم گرداند آن گاه یک انسان صاحب اختیار و توانگری شده است.
از این جاست که خداوند روزه را مقرر نموده است تا انسان بوسیله آن از سلطه غرایز زندان بدن خویش آزاد شده بر تحریکات شهوانی خود غالب گردیده و به مظاهر حیوانی خویش حاکم شود و به فرشتگان همانند گردد.
حقیقت خلقت و تعالی انسان
قرآن مجید جوانب و زوایای متعددی از معانی و مقاصد را باز می‌کند که همه آنها زیر یک حقیقت بزرگ و سترگ جای می‌گیرند حقیقتی که سنگ زیر بنائی به شمار می‌آید که ساختمان زندگی بر آن استوار و پایدار می‌گردد. نخستین جانب از این جوانب و نخستین زاویه از این زوایا این حقیقت است که هدف معینی از وجود پری‌ها و انسان‌ها است. این هدف در وظیفه کسی مجسم می‌گردد که به انجام وظیفه اش بر می‌خیزد و آن را انجام می‌دهد کسی که وظیفه خود را انجام دهد هدف از وجود خود را تحقق بخشیده است و آن را پیاده کرده است. و کسی که در انجام وظیفه‌اش کوتاهی می‌کند یا از آن سشرباززند هدف از وجود خود را پوچ و باطل گردانده است و بدون وظیفه شده است و زندگیش خالی از مقصود و منظور گردیده است و از معنی اصلی زندگی تهی شده است. معنی اصلی که زندگی ارزش نخستین خود را از آن دریافت می‌دارد، چنین کسی از قانونی که در پرتو آن پای به هستی نهاده است گریخته است و کارش به ضائع کشتن و هدر رفتن کامل سرکشیده است، ضائع گشتن و هدر رفتنی که گریبانگیر هر پدیده‌ای می‌گردد که از قانون هستی بگریزد، قانونی که او را محافظت می‌کند و ثابت قدم برمی دارد و ماندگاریش را برایش تضمین می‌کند.
- این وظیفه مشخص که پری‌ها و انسان‌ها را به قانون هستی پیوند می‌دهد پرستش کردن یزدان است. بدین خاطر جانب دیگری از این حقیقت بزرگ و سترگ جلوه گر می‌شود و روشن و آشکار می‌گردد که مفهوم و مقصود عبادت باید فراخ تر و فراگیرتر از انجام شعائر و مراسم دینی باشد. چرا که وظیفه انسان‌ها در پرتو این عبادت خلاف در زمین است و خلافت شامل انواع و اقسامی از فعالیتها و تلاشهاست فعالیت و تلاش زنده در راه آباد کردن زمین، آشنایی با نیروها و انرژیهای زمین پی بردن به اندوخته‌ها و نهانیهای زمین و پیاده کردن و تحقق بخشیدن اراده و خواست خدا در استفاده از زمین و رشد و ترقی بخشیدن به زندگی در آن همچون خلافتی در زمین اقتضا می‌کند که برابر شریعت خدا در زمین زیست تا برنامه الهی که هماهنگ با قانون همگانی جهانی است پیاده شود محقق گردد.
و بدین سان شعائر و مراسم همسان آباد کردن زمین می‌گردد و آباد کردن زمین همچون جهاد در راهد خدا می‌گردد.
انسان آمده است تا دوره‌ای از زمان به انجام این وظیفه بپردازد و پاداش اطلاعات و عباداتش را در همین جهان در دل و درون خود می‌یابد دراین وقت است که واقعا به سوی خدا گریخته است. از بنده‌ها وکمند‌های  این زمین و از جاذبه‌ها و کشش‌های آن گریخته است و خالصانه از آن خدا می‌شود و در موقعیت جهانی اصلی استقرار پذیرفته است و بنده خدا گردیده است.
رشد اندیشه در فرهنگ دین‌:
رشد اندیشه در فرهنگ دین به واقع با آزاد و رها کردن ذهن و شعور انسان از سرگرم شدن به غم و اندوه و رزق و روزی و با آزاد رها کردن نفس انسان از بخل و تنگ چشمی. چرا که وقتی انسان دل از نتایج عمل و تلاش کند و احساس کرد که او بهره خود را برده است و نصیب خود را گرفته است و پاداش خود را تضمین کرده است، همین که معنی بندگی در انگیزه کار و تلاش تحقق پیدا کرده است دیگر در این وقت در دل او آثاری از حرص‌ها و آزمایش باقی نمی‌ماند که انسان را به جمع شدن و گردآمدن برکالاهای این زندگی و جنگیدن و ستیزه کردن بر سر دارائی و اموال دنیوی فرا می‌خوانند. انسان از یک سو نهایت تلاش و توان خود را در کار خلافت و در انجام تکالیف و وظایف صرف می‌کند و از دیگر سو نهایت تلاش و توان خود را در کار خلافت و در انجام تکالیف و وظایف صرف می‌کند و از دیگر سو دست خود را در دل خود را از چنگ زدن به کالاها و دارائی‌های این زمین و از ثمرات این تلاش برمی‌افشاند و پاک می‌دارد. او این ثمرات را حاصل آوره است و تحقق بخشیده است تا معنی عبادت را در آن ثمرات پیاده کند و تحقق بخشد تا معنی عبادت را در آن ثمرات پیاده کند و تحقق بخشد این که بدان ثمرات برسد و آنها را برای خود گرد آورده به خود اختصاص می‌دهد.
در این صورت انگیزه من برای کار کردن و تلاش ورزیدن در راه انجام خلافت، حرص و آز به دست آوردن رزق و روزی نیست بلکه انگیزه او پیاده کردن و تحقق بخشیدن معنی عبادتی است که با صرف نهایت تلاش و توان انجام می‌پذیردو حاصل می‌گردد. او در این را از قید و بند نتایج تلاش و کوشش رها است وکاری به نتایج ندارد. این همه اندیشه و احساس بزرگوارانه ای است که جز در سایه اینگونه مقصود و جهان بینی ارزشمند پدید نمی‌آید.
وقتی انسان بدین افق برسد که افق عبادت و پرستش یا افق عبودیت و بندگی است و براوج آن قرار بگیرد خود انسان قطعاً و حتما برای تحقق بخشیدن و پیاده کردن هدف والای ارزشمندی از وسیله حقیقی استفاده نمی‌کند بلکه می‌خواهد خود را ابزار ارادی واجبات گرداند و خداوند برابر قضا و قدری که می‌خواهد اهداف را پیش می‌آورد و حاصل می‌گرداند. آن گاه بنده پرستشگر از آسایش درون و از آرامش جان و از خوبی دل و نیکی حال در همه احوال بهره‌مند می‌گردد چه ثمره عمل خود را ببیند یا نبیند چرا که او دانسته است او بنده‌ای است و ذهن و شعور خود را از مرزهای بنده فراتر نبرده است. ذهن و شعور او مستقر می‌شود و خدا از او راضی است و او از خدا راضی.
رشد اندیشه در مدرسه رمضان
روزه جولانگاه نمایش اراده مصمم و استوار است و فرصتی است که در آن انسان با پروردگار خود پیوند فرمانبرداری و پرستش می‌یابد، و همچنین روزه جولانگاهی است که در آن انسان بر همه نیازهای تن چیره می‌شود و برتری می‌گیرد و فشار و سنگینی خواست‌های مادی جسم را تحمل می‌کند و ناراحتی‌های حاصله را به جان پذیرد می‌گردد و همه این‌ها بدان خاطر است که می‌خواهد خود را تحمل کند که در پیش خدا می‌جوید و آن رضایت و نعمتی است که بدو وعده فرموده است.
همه این‌ها عناصری هستند که برای آمادگی نفوس جهت تحمل سختی‌ها و رنج‌های راهی که پوشیده از انواع خارهاست و گردنه‌ها در پیش دارد و دردو طرف آن جاذبه‌ها و شهوات پخش و پراکنده است و پیوسته هزاران چیز گول زن و فریبا رهگذران را بانگ می‌زند و به خود می‌خواند لازم و ضروری است.
گذشته از همه این‌ها در طول زمان نیز آثار سودمندی که روزه در عمل اعضا و بدن و تنظیم اندام‌ها دارد و کشف و جلوه گر می‌شود، فلسفه اصلی واجبات و عبادات آماده ساختن این موجود بشری است برای انجام وظیفه و اجراء نقشی که در روی زمین بر عهده اوست و مهیا و مجهز نمودن انسان برای رسیدن به کمالی است که در دنیای دیگر برای او تهیه دیده شده است.
جولانگاه علم ودانش محدود است و نمی‌تواند همه گوشه و کنار و رازورمزی را که خدا این موجود بشری را با آن تمرین می‌دهد و آماده کار زار زندگیش می‌سازد دریابد و به همه زوایای درون او سرک کشد و یا اینکه با فلسفه الهی سرشته در این جهان و قوانین جاری در پیکره کائنات آشنا شود و به کنه و ماهیت آن پی ببرد.
خداوند سبحان می‌داند که تکالیف کاری است نفس بشری در آن نیازمند یاری و تشویق و ترغیب است تا به انجام آن برخیزد و بدان پاسخ گوید. این نیاز نفسانی حتی در تکلیفی که حکمت و سود فراوانی هم در برداشته باشد به جای خود باقفی است چنین نیازی تا آن زمان برتر خواهد بود که نفس به تکلیف قانع و راضی خواهد شد.
از این جاست که تکلیف با چنین ندای دوست داشتنی خطاب به مؤمنان آغاز می‌شود که در آن حقیقت اصیل آنان گوشزد می‌گردد. کمی بعد از ندا دادن آنان بدین شیوه برایشان بیان میدارد که روزه آماده ساختن دلهای مؤمنان برای پذیرش تقوی و شفافیت و حساسیت و ترس از خداست« یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم سعکم تتقون »
بدین منوال هدف بزرگ روزه که تقوی است نمایان می‌شود چه تقوی است که در دل‌ها بیدار می‌گردد و این فریضه را محض اطاعت از خداوند کاری برای کسب رضایت الله انجام می‌دهد. تقوی است که چنین دل‌هایی را از تباه کردن روزه به وسیله انجام گناه نگاه می‌دارد. هرچند چنین گناهی آن چیزی باشد که تنها بر دل می‌گذرد، مخاطبان این قرآن مقام تقوی را در پیشگاه خداو ارزش آن را در ترازوی او می‌دانند و از اینجا است که روند گفتار در برابر دیدگانش هدف تابان و درخشانی را بالا می‌برد تا از راه روزه بدان رو کنند« لعلکم تتقون » تا باشد که پرهزگار شوید.
دین با این هدف مردمان را به وسیله زنجیرها به سوی عبادات نمی‌راند بلکه به وسیله تقوی بدان سو می‌کشاند مخصوصاً در روزه که هدف نهایی این عبادت تقوی است و ثمره و نتیجه واپسین روزه عبارت از رشد و هدایت و اصلاح، رشدی که ایمان آن را پدید می‌آورد و پاسخگوئی فرمان الهی دست به ایجادش می‌یازد، رشد حقیقی است، چه راه و روش خدایانه‌ای است که الله آن را برای انسان‌ها برگزیده است یگانه راه و روشی است که مترقیانه و در میانه است و آن چه جز آن است، جاهلیت و دیوانگی به شماراست و مقبول دعای بندگان از سوی خدای رحمان شد که آنان به فرمان او گوش فرا دهند و اوامر او را بپذیرند و راه راست گیرند و راهیاب و رهنمون گردند برایشان نیز لازم است که او را به کمک بطلبند و در برامدن درخواست خویش شتاب نورزند زیرا خداست که به درخواستشان در وقت مناسبی که برابر سنجش حکیمانه‌اش مشخص داشته است پاسخ می‌گوید و دعایشان را اجابت می‌فرماید.
روزه دار از همه دعا کنندگان دعا و نیایش به قبول نزدیکتر است چنانکه امام ابوداوود در مسند خود با اسنادی که دارد از عبدالله بن عمر( رضی الله عنهما) روایت نموده که از رسول خدا شنیده‌ام که فرمود« للصائم عندافطاره دعوة مستجابه » روزه‌دار به هنگام افطارش دعای مقبولی دارد.
-    وقتی که ما امروز از فراسوی نسل‌های فراوان بدین شب‌ها و روزهای بزرگ و با سعادت می‌نگریم و آن جشن شگفت را به تصور در می‌آوریم، جشنی که زمین در این شب‌ها و روزها به خود دیده است و به حقیقت کاری می‌اندیشیم که در این ایام انجام پذیرفته است و تأثیرات فراوانی را ورانداز می‌کنیم که در مراحل زمان و در واقعیت زمین و در اندیشه‌ها و جهان بینی‌های دل‌ها و خردها این کار پدید آورده است. و بر جای گذاشته است. ما واقعا کار بزرگ و هدف مبارکی را مشاهده می‌کنیم. در این ماه، معیارها و مقیاس‌ها هر ارکان و اصولی معین وضع گردیده است و انسان‌ها به خاطر جهالتشان از ارزش و از حقیقت همچون رخدادی و از عظمت چنین هدفی غافل و بی خبر گردیده‌اند، انسان‌ها از آن زمان که از این امر غافل گردیده‌اند و به ترک آشنایی با آن گفته‌اند بهترین و زیباترین نعمتهائی را از دست داده‌اند که خدا بدیشان عطا کرده است و خوشبختی را باخته‌اند، و امن و امان و صلح و صفای حقیقی را از دست داده‌اند که امن و امان و صلح و صفائی که اسلام بدیشان ارمغان داشته است جای این چیزهائی را که از دست داده‌اند پر نکرده است. درگاه‌های همه چیز عادی و عمران و آبادانی‌ای که بر رویشان بازگردیده است این است که انسان‌ها با وجود فراوانی تولیدات و فزونی وسائل زندگی بدبختند.
نور زیبایی که دفعه‌ای در روح انسان‌ها پرتوافکن گردید، خاموش شد و شادی رخشانی که انسان‌ها با آن بال و پر گرفتند و به سوی جهان بالا و والای فرشتگان به پرواز درآمدند، از میان رفت و صلح و صفا و که جان‌ها و دل‌ها را نور باران کرده بود از بین رفت و از دیدگان نهان گردید. چیزی برای انسان‌ها جایگزین شادی روح و نور آسمان و آزادانه به سوی اعلی « علیین » و جهان برین پرواز کردن شد و جای آنها را نگرفت.
نتیجه گیری:
ما مؤمنان موظف هستیم این یادمان را فراموش نکنیم و از آن غافل نگردیم. پیغمبر ما راه سهل و ساده‌ای را برایمان قرار داده‌اند. برای زنده کردن این یادمان در ارواحمان تا ارواحمان همیشه به این یادمان پیوند و تماس داشته باشد و پیوسته با این حادثه جهانی بماند که در آن یادمان روی داده است. پیغمبر بدین منظور ما را برانگیخته است که هرساله در این ماه بیدار بمانیم و آن را بجوییم و بطلبیم. تا همچون بیدار ماندنی برای زنده نگه داشتن معانی و مفاهیم بزرگی باشد که این شب در بردارد وقتی با ایمان صورت می‌پذیرد و خالصانه برای خدا انجام می‌گیرد بدین سبب حقیقت معینی باین بیدار ماندن و شب زنده داری‌ها، در دل به تکان می‌افتد، حقیقت معینی که با آن معنی که قرآن با خود به ارمغان آورده است پیوند و ارتباط دارد.
برنامه تربیت اسلامی میان عبارات و حقایق در دل و درون ربط و پیوندی دهد و عبادت را وسیله ایبرای زنده گرداندن این حقایق و روشنگری آنها و استوار داشتن آنها می‌سازد به گونه ای که این حقایق به لا به لا‌های  عقل و شعور بخزد و سرک بکشد و آگاهانه پدیدار و نمودار آیند و در حدود و ثغور اندیشیدن نایستند ونمانند.
ثابت شده است که این برنامه یگانه شایسته‌ترین برنامه‌ها برای زنده گرداندن همچون حقایقی و جنبش و حرکت بخشیدن به آنها در جهان دل و درون و درجهان رفتار و کردار است و این تنها درک و فهم نظری این حقایق بدون پشتیبانی عبارت و پشتوانه پرستش و از راهی جز راه عبادت و پرستش این حقایق را استقرار نمی‌بخشد و این حقایق به گونه‌ای به تکان و جنبش نمی‌ارزد که زندگی فریاد زندگی گروه را برانگیزد و به پیش براند و اوج بکشد.
این چنین پیوند و ارتباطی میان میان یادمان رمضان ومیان شب زنده داری‌ها در آن از سوی ایمان و اخلاص گوشه ای از این برنامه اسلامی پیروز و درست و استوار و پایدار است.
 فهرست منابع
-    فی ضلال القرآن   سید قطب   جلد 1
-    فی ضلال القرآن   سید قطب   جلد 14
-    فی ضلال القرآن   سید قطب   جلد 15
-    عبادت در اسلام یوسف قرضاوی